من در هفت ماهگی
پانیذ در شش ماهگی
عکس من در 5 ماهگی
بهار دارد می آید
وه که چقدر دوست دارم این روزهای آخر سال را ..... این دویدن های نامعلوم و سر درگم را ..... رستاخیز است انگار ...... بوی بهار می آید ..... بوی بهار می آید ...... بعداً نوشتم : قالب وبلاگ را تغییر دادم تا من هم در این هیاهوی آخر سال سهیم باشم . پیشاپیش سال نو مبارک
نویسنده :
مامان سارا
15:15
سفر به جزیره زیبای کیش
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس آرشی دگر خواهم شد می روم بر بالای دماوند کمان بر خواهم کشید و تیری زنم اینبار سوی جنوب نه سوی سمرقند آرشی دگر خواهم شد می روم بر بالای دماوند کمان بر خواهم کشید و تیری زنم اینبار سوی جنوب نه سوی سمرقند تیر می رود جان من نیز جان می دهم پر پر شوم چون گل یاس ولی دلشاد از آنم که تیر می رود می رود و نشیند آن سوی خلیج فارس فریاد بر آرد و رسا گوید: این مرز ایران است بیشه ی شیران است دست ددان کوته زین دیار باد نام خلیج فارسش تا همیشه جاودان است ...
11 ماهگی دخترم پانیذ
فرشته کوچک خانه من امروز 11 ماه از پا به دنیا گذاشتنت می گذرد . نمی دانم چرا این 11 ماهگی کمی اضطراب و دلشوره همراه با شادی برایم داشته است اینکه تنها یک ماه تا یکساله شدنت مانده کمی دلم را قلقلک می دهد . خوشحالم از اینکه لحظه لحظه این 11 ماه را کنارت بودم و با خنده های شیرین و معصومت خندیدم ، با گریه هایت ناراحت شدم و با تب کردن هایت سوختم و با هر حرکتت به این طرف آن طرف به دنبالت بودم ، خوشحالم از اینکه این 11 ماه تو را در کنارم داشتم و کنار تو به اندازه چند 11 ماه قد کشیدم خوشحالم ، خوشحالم ، خوشحالم و خدا را هزار بار برای این شادی شکر می کنم!!!!!!!!!!!!! حتما عکس ها رو در ادامه مطلب ببینید ................ داغ داغ از 11 ماهگی ...
نویسنده :
مامان سارا
19:00