پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

پانیذ

کمی به حقوق کودکانمان احترام بگذاریم

یکشنبه شب از یکی از دفاتر فیلمسازی تماس گرفتند برای بردن دخترک بر سرصحنه ، پدر به دلیل اینکه ممکن است دخترم خسته شود مخالف بود و من هم مردد ، اما وقتی گفتند فقط یک روز است برای تیتراژ سریالی که قرار است در ماه رمضان پخش شود ( بگذریم که من چقدر از سریالهایی که در این ماه پخش می شده بدم می آمده ) نیم ساعت بعد از قرار تصمیم گرفتم پانیذ خانوم را ببرم ، از استقبال گرم آنها که بگذریم ، از آقایی که هماهنگ کننده بود و خودش نیامده بود هم بگذریم ، از اینکه فیلمبرداریشان قرار بوده 8 صبح آغاز شود و 12 شروع شده بود هم که بگذریم ، از بعضی چیزها نمی توان گذشت ... از اینکه هفت یا هشت کودک زیر یکسال به همراه مادرانشان از 6 صبح آنجا بودند ( البته ما 3 بعد ازظ...
27 تير 1391

چند ساعت تا یکسالگی

فردا یک ساله می شوی .... پارسال این موقع دل تو دلم نبود ، نگران ، خوشحال ، مضطرب .... و امسال عاشق ، مادر ، مصمم ، محکم .... دوستت دارم کوچولوی یکساله من به اندازه همه انرژی و قدرتی که به من دادی ، به اندازه تمام استواریی که به گام هایم بخشیدی، به اندازه تمام دنیای کوچکت که مرا غرق در آن کردی .... پیشاپیش تولدت مبارک 
7 تير 1391

سفر به آذربایجان شرقی

سفر یعنی زندگی ....  و عشق سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیاست ..... تعطیلات خرداد بهانه ای شد برایمان تا به اتفاق دو دوست خوب و مهربان ( خاله الناز و خاله سپیده ) به شهر زیبای تبریز سفر کنیم ، شهری که دوست داشتیم ببینیمش و فرصت نداشتیم ، تبریز ـ جلفا ـ تالش .. انگار بهشت همین جاست ، روی همین زمین ، کافی است چشم بازکنیم و ببینیم ، هم کوه دیدیم ، هم صحرا ، هم آبشار ، هم جنگل ، هم دریا، هم گفتیم ،هم خندیدیم و هم لذت بردیم. مگر بهشت چیزی فراتر از این ها دارد ؟؟؟؟ چندتا عکس در ادامه مطلب  روستای زیبای کندوان ( به ترتیب از راست یکی درمیان ترانه ، پانیذ، آرشیدا . دوتای دیگر هم از بچه های روستا هستند )  بازهم کندوان با...
27 خرداد 1391

بابا حمید روزت مبارک

باباجون می دونم برای تبریک کمی دیر شده ولی خوب سفر بودم نتونستم بهت تبریک بگم ، باباجون دوست دارم ، روزت مبارک می خوام همیشه همیشه بابای من باشی بابای خوب من .... 
18 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پانیذ می باشد