دندون درآوردن پانیذ خانوم
القصه وقتی دخمل ما سه ماهه بود ، جناب آقای دکتر فرمودند بیقراری ها ، شب بیداری ها ، کلافگی ها به خاطر حرکت دندان ها به سمت بالای لثه است، از اون روز به بعد هر بار دخترک گریه کرد و آب دهانش آویزان شد گفتیم که دندان در راه است و امروز و می آید و فردا می آید و قصه ادامه یافت تا ....
القصه وقتی دخمل ما سه ماهه بود ، جناب آقای دکتر فرمودند بیقراری ها ، شب بیداری ها ، کلافگی ها به خاطر حرکت دندان ها به سمت بالای لثه است، از اون روز به بعد هر بار دخترک گریه کرد و آب دهانش آویزان شد گفتیم که دندان در راه است و امروز و می آید و فردا می آید و قصه ادامه یافت تا ....
تا جمعه پیش یعنی نوزدهم اسفندماه هزار و سیصد و نود هنگامی که در حال صبحانه دادن به دخترک بودم متوجه سفیدی روی لثه شدم و از آنجایی که پانیذ خانوم اجازه دست بردن توی دهان را نمی داد از ترفند لیوان استفاده کرده و صدای برخورد دندان با لیوان را شنیدیم و حالی کردیم و بسیار خرسند شدیم که گویا برایمان سمفونی بتهوون و یا موتسارت و ... اجرا می شد و طفلک دخترک که گیر پدر و مادری دندان ندیده شده بود تا شب مجبور شد چقدر آب بخورد ....
و بعد تصمیم گرفتیم بدون چرایی در فلسفه پختن آش برای دخترک آش دندانی بپزیم و این مرحله از رشد را جشن بگیریم .
پ ن : با تشکر از سرکار علیه خاله مهدیه عزیز که در امر پختن آش کمک های شایانی نمودند . امیدوارم که همیشه خودشان و خانوادشان و دندانهایشان صحیح و سالم بمانند .