پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

پانیذ

پای در گل

1394/2/2 11:12
نویسنده : مامان سارا
306 بازدید
اشتراک گذاری

نبودم ، چند وقتی بود که اینجا نمی آمدم ، حجم دنیای من کوچک و کوچک تر شده بود ، دلم گرفته بود ، آفتابم رو به زوال بود ، دلم گرفته بود ، ابرهای سیاه تمام آسمان را گرفته بود ، باران می آمد بی وقفه ، دلم گرفته بود ، نسیمی کوچک طوفان در من به پا می کرد ، دلم گرفته بود ...

پشیمان بودم از کرده و ناکرده خودم ، از دیروزها فرار می کردم و انگیزه ای برای فردا نمی یافتم ، تمام آرزویم شده بود بغل کردن زانوانم و نگاه کردن به گوشه ترین گوشه ای که می شناختمش ... 

آفتاب را برداشتم در جایش گذاشتم ، ابرهای سیاه را کنار زدم و در مسیر باد ایستادم ، می خواهم به جای سکوت دلتنگی هایم را فریاد بزنم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

غزاله
1 خرداد 94 20:40
بخـنــد هــرچـنــد غـمـگینــی بـبخــش هــرچـنـد مـسکینـــی فـرامـوش کــن هــرچـنــد دلــگیــــری زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ... بخنـــد ببخــش و فرامـوش کـــن هــرچـنــد میدانم ... آســـان نــیســـت.
الناز
22 تیر 94 17:04
چه خوب، امید که از این به بعد بیشترش آفتابی باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پانیذ می باشد